گفتگوی مدیرعامل موسسه همشهری با «شبکه افق» درباره تنظیمگری نقشآفرینی سلبریتیها
دکترمحسن مهدیان: پایان کاسبی کاسبان توجه مستلزم ارتقای سواد رسانهای و سواد هواداری است
دکتر محسن مهدیان مدیرعامل موسسه همشهری و فعال رسانهای که با حضور در استودیوی «شبکه افق» با مجری برنامه «فرهنگ شهر در ایران» به گفتوگو نشست، به بررسی مقوله سلبريتیها و نقشآفرينی آنان در فضای عمومی كشور پرداخت.
محسن مهدیان در پاسخ به سوالی درباره چرایی تشدید نقش سلبریتیها نسبت به گذشته و افزایش نقشآفرینی آنها، گفت: باید به یک تعریف مشترک از سلبریتی رسید. سلبریتی الزاما مفهوم بدی نیست. هر کسی که به یک شهرتی رسیده است، سلبریتی محسوب میشود. آن پدیدهای که مذموم است، ناظر بر این است که استمرار شهرت یک سلبریتی که به هر دلیل شهرت پیدا کرده است، با کاسبی توجه همراه شود؛ یعنی نبض جامعه را به دست گرفته و بر مبنای جلب توجه اظهارنظر میکند.
این تحلیلگر رسانهای افزود:. یک سلبریتی که از چارچوبهای تلقی مثبت این مفهوم خارج میشود، در واقع کار ندارد که درست و غلط حرفش چیست بلکه میخواهد به شکلهای مختلف از جمله با برداشتن پوشش، حرف تند و تیز، ساختارشکنی و غیره جلب توجه کند. حیات و ممات این دست سلبریتیها در این است که کاسبی توجه کنند.
محسن مهدیان، پرداخت به موضوع «سلبریتی» را بدون در نظر گرفتن مولفههایی نظیر «حاکمیت از منظر قوانین تنظیمگری اثر اجتماعی سلبریتی»، «فرهنگ هواداری» و «تعلق قشری سلبریتی از جمله بازیگران، ورزشکاران و غیره» را ممکن ندانست و خاطرنشان کرد: به نظر میرسد نقش حاکمیت یک مولفه اصلی در پرداختن به موضوع سلبریتی است. امروز در کشورهای دیگر برای شبکههای اجتماعی قانون وجود دارد؛ اعم از فیلتر و …، در زمینه تبلیغات پنهان و غیره قوانین مشخص وجود دارد، هر کسی حق اظهارنظر در مورد هر چیزی را ندارد، قوانین روشن در خصوص مالیات وجود دارد و افراد حق فرار مالیاتی را به عناوین مختلف ندارند.
وی در عین حال، وجود نداشتن قوانین مشخص را زمینهساز عدم پرداخت مالیات اینفلوئنسرها با وجود گردش مالی 2300 میلیارد تومانی آنها طی یک سال دانست و بیان داشت: سلبریتی خود یک رسانه است. فعال رسانهای اگر حرف اشتباه بزند مورد پرسش قرار میگیرد؛ ولی چرا این سوال را از سلبریتیهایی که بعضا ممکن است اظهارنظر نادرستی مطرح میکنند، پرسیده نمیشود.
محسن مهدیان در بخش دیگر سخنانش گفت: ما با افرادی نیز مواجه هستیم که با پوشش انقلابی خواندن خود، کاسب توجه هستند. مسئولین امروز در مواجه با سلبریتیها دچار خطای محاسباتی در تصمیمگیری هستند. اساسا ما با یک پدیده نوظهور مواجه هستیم و چون شناختی راجع به این پدیده وجود ندارند، مسئولان نمیتوانند راجع به آنها تصمیم درست بگیرند. یک زمان، سلبریتی فقط خودش است؛ ولی یک زمان تبدیل به رسانه میشود و تولید و توزیع انبوه پیام توسط او و وزن و ضریب دادن به پیام، یک قدرتی برایش ایجاد میکند و این قدرت ممکن است به اقناع مخاطب هم منجر شود.
دکتر محسن مهدیان در پاسخ به اینکه حاکمیت باید در مقابل این سلبریتیها چه کاری انجام دهد، بیان داشت: معتقدم که ابتدا باید به یک شناخت درستی از این پدیده نوظهور دست یابیم. وقتی سلبریتی را رسانه بدانیم، آنوقت نوع مواجهه تغییر میکند چون بازنمایی کشف حجاب یک سلبریتی با کشف حجاب یک فرد عادی، تاثیرات اجتماعی متفاوتی ایجاد میکند، چون سلبریتی یک رسانه است و اگر تاثیر ترویجی او به کژی کشیده شود، در واقع او دارد فراتر از ترویج، در زمینی بازی میکند که دشمن طراحی کرده است و قطعهای از پازل دشمن را کامل میکند.
وی افزود: چطور برخی متوجه نمیشوند که جریمه یک سلبریتی و یک فرد عادی در بررسی بزه یکسان نباید مشابه همدیگر باشد. بنابراین لازم است نگاه به سلبریتی به عنوان یک رسانه عوض شود واگرنه هر روز دچار خطای محاسبانی میشویم، هر چند که حزبالهی هم باشیم.
وی در پاسخ به سوال مجری برنامه که پرسید «منظورتان علی کریمی است؟»، اظهار کرد: نه، علی دایی. چرا مواردی که علی دایی گفت را کسی پیگیری نمیکند و به او نمیگوید که آقای دایی محترم که آنقدر هم عزیز هستید، این اظهارات را از کجا گفتید که آدم کشتند.
محسن مهدیان در پاسخ به سوال مجری که پرسید «ماجرای اسرا پناهی را میگویید؟» پاسخ داد: بله. این پرسش نشدن سلبریتیها و عدم اهتمام آنها به اصلاح گفتههای نادرست، یک نوع قلدری ساختاری و قلدری سازمانیافته ایجاد میکند.
این فعال رسانهای با بیان اینکه مسئولان در عین دلسوزی اما بعضا در برابر برخی کژیها بیتوجه هستند؛ به نقد خطاهای شناختی در مواجهه با برخی سلبریتیها پرداخت و تاکید کرد: «مردم ما آدمهای باهوشی هستد. در عین اینکه یک سلبریتی را دوست دارند اما در صورتی که متوجه شوند او خطا میکند، پای او نمیایستند. در این زمینه نمونههای مختلف داریم؛ مانند برخی روسای جمهور که از مسیر منحرف شده و موضع خود را عوض کردند.»
وی افزود: «طرفدار پیدا کردن، مایه ایجاد نوعی توهم قدرت میشود. خیلی از افرادی که چپ کردند دچار توهم قدرت شدند، چون دیدند که رأی یک جمعیت زیادی را کسب کردهاند. البته همان طرفدارهای اعتقادی و ایدئولوژیک وقتی آن شخصیت پایین میآید، از دور و برش جدا میشوند.»
این فعال رسانهای، بروز خطا را ناشی از کمرنگ شدن دست قانون دانست و در زمینه مواجهه با بیحجابی و بدحجابی اظهار داشت: «باید روش برخورد درست شود. پلیس باید کار سلبی کند و تذکر دهد اما مشاهده میشود که این ماموریت به دیگرانی حواله داده میشود که برای این کار آموزش ندیدهاند. حتی اعتقاد دارم که بستن در پاساژ بخاطر بیحجابی هم خطا است. بالاخره این آدم از یک جایی وارد این پاساژ میشود و صاحبان کسبوکارهای فعال در پاساژ هم باید فروش داشته باشند. بنابراین برای مواجهه با مشتری بیحجاب باید قانون در نظر گرفته شود اما نباید موضوع را حواله داد. همه اینها ناشی از خطای محاسباتی است. مجلس در مورد حجاب میگوید که باید ابعاد فرهنگی اجتماعی این قانون را ببینم، در حالی که اصلا این حوزه قانون ندارد. مردم میگویند چرا کاری نمیکنید؛ ما داریم فرهنگ خانواده و جامعه را از دست میدهیم.»
وی همچنین در زمینه حجاب اظهار داشت: کار فرهنگی در حوزه حجاب خیلی مهم است و همه نهادها کمکاری کردهاند. هر ارگان مسئولی باید کار خود را بکند، کار سلبی درون فرهنگسازی است. باید با قانونگزاری، مرز مشخص شود. مسئله کار سلبی در حوزه حجاب، صیانت از حقوق اکثریت است و نه باحجاب نمودن بیححاب. کار فرهنگی باید کرد، واگرانه با این برخوردها کسی باحجاب نمیشود.
دکتر محسن مهدیان در بخش دیگر سخنانش، شفاف شدن درآمدهای سلبریتیها و اجبار ایشان به مالیاتپردازی را موجب مشخص شدن نسبت آنها با سیستم و تنظیمگری آنها دانست و گفت: فردی که سلبریتی شده است باید بداند که چگونه سلبریتی شده است، لذا باید هزینهاش را هم بدهد و بداند وامدار کجا هست.
وی افزود: سلبریتیهای زن بعد از انقلاب اسلامی رشد کردند، چون در زمان طاغوت فقط برای رقص و برهنگی از زنان سوء استفاده میشد. بعد از انقلاب اسلامی بود که زنان هویت پیدا کردند و به آنها بها داده شد. اما متاسفانه برخی از زنانی که در سایه فضای ایجاد شده از سوی جمهوری اسلامی، رشد کردهاند حرفهایعجیبی میزنند. مردان هم همین طور؛ بعد برخی از این سلبریتیها میگویند «من 40 ساله جز سیاهی ندیدم.» (رضا کیانیان) شما همه اعتبار خود را از جمهوری اسلامی دارید، بعد میگویید جز سیاهی چیزی ندیدید!
وی با نقد کاستیها در آموزشوپرورش در زمینه پرداختن به مبحث سواد رسانهای، تاکید کرد: ارتقای سواد رسانهای دانشآموزان و همه مردم، مانند نان شب میماند. الگوهای فرزندان ما یا الگوهای تخیلی هستند که هنوز وجود ندارند و یا سلبریتیها. اگر سواد رسانهای بالا برود، سواد هواداری هم بالا میرود و کاسبی کاسبان توجه از بین میرود.
دکتر محسن مهدیان، بخشی از مسئولیت اصلاح فرهنگ هواداری را برعهده دولت دانست و گفت: یکی از اقداماتی که دولت باید جدی پیگیر باشد بحث ارتقای سواد رسانهای است که موجب میشود آگاهی شهروندان برای نحوه رفتار در مواجهه با سلبریتیها ارتقا پیدا کند. همین که شما در برابر سلبریتی، هیجانزده رفتار نکنید، دارای اهمیت بالا است.
وی با تقسیم هواداران به دو بخش «هوادار ممدوح» و «هوادار مضموم»، اظهار داشت: هواداری ممدوح از یک ارزشی طرفداری میکند اما در هواداری مضموم، چشم و عقل بسته میشود. با هواداری، خود فرد هوادار هم اعتبار و عزت نفس و هویت اجتماعی پیدا میکند لذا عقل تعطیل میشود چراکه هوادار اعتقاد دارد موفقیت و شکست سلبریتی در موفقیت و شکست من هم تاثیر میگذارد. اگر سواد هواداری بالا برود، بساط سلبریتیهایی که به دنبال هواداری مذموم هستند جمع میشود.
محسن مهدیان در مورد فرهنگ هواداری و کنترل هیجان گفت: سلبریتیها هیجان را در دست میگیرند. ببینید که علی کریمی در این چند ماه چه برخوردهایی بر علیه نظام و ضد دین میکند، این آدم به خواهر خود هم رحم نمیکند. خورشید پشت ابر نمیماند اما تا به اینجا برسیم باید هزینه بدهیم، هزینهاش هم همین آدمهایی هستند که کشته شدند، زندان رفتند، اعدام شدند، شهید شدند. همه اینها هزینههای مادی و معنوی است؛ اما مهمترین کاری که باید صورت بگیرد این است که ما متوجه شویم اگر به خودمان مسلط نشویم و واقعا اگر سواد رسانهای و فرهنگ هواداری رشد پیدا نکند، سلبریتیها هستند که ما را مدیریت میکنند. کما اینکه در اغتشاشات دیدیم.
مدیرعامل موسسه همشهری در پایان با بیان اینکه اگر سواد هواداری و سواد رسانهای ارتقا پیدا کند کاسبی کاسبان توجه پایان میپذیرد، درباره نقش حاکمیت از منظر قوانین تنظیمگری اثر اجتماعی سلبریتیها گفت: اگر این نقش حاکمیت به درستی اجرا نشود، دچار خطای محاسباتی در تصمیمگیری میشویم. در فهم پدیدهها تجدیدنظر کنیم چون نسبت به پدیدههای نوظهور دچار عدم شناخت هستیم، هر تصمیمی که میگیریم دچار خطای محاسباتی است.