مجله تماشاگر شماره 5 

راز جاودانگی 

داستان ساده یک خطی اش را همه می‌دانند، پسری که برای درمان بیماری به یک سفر جاه طلبانه رفت و برای همیشه تاریخ را عوض کرد. او لیونل مسی است. زمانی در جیب های پدرش جیزی جز 2 بلیت پرواز به بارسلونا نبود اما حالا در دستان خودش ،8 توپ طلا دیده می‌شود.هرچند که برای دوست داشتن این ستاره، تنها نباید به سراغ دست آورد ها رفت . او حتی اگر همه جیز را در دوران بازی اش نمی برد، باز هم با هر بار پا به توپ شدن، لذت خالص فوتبال را به همه منتقل می کرد.ستایش ساده یک خطی اش را همه بلدند.قدردانی از تقدیربرای هم دورانی با این ستاره و تماشای زنده گل هایی که بعد ها در موزه های هنری نمایش داده می شوند.با این وجود لئوبیشتر بخاطر زنده نگهداشتن شعله های امیددر سال های سخت کودکی و سپس نهایت سختکوشی برای رسیدن به رویاهای بزرگ ، یک چهره فراموش نشدنی است . کسی که شاید اصلا خیلی ها بعد از پایان دوران بازی اش ،‌فوتبال دیدن را کنار بگذارند، پسری که تاریخ را به تعظیم وا داشته است.

مجله تماشاگر شماره 4 

مرد برنده

ذهن پپ گواردیولا شبیه چیست؟ یک کتابخانه بزرگ و باشکوه که درون کتاب های منظم چیده شده در قفسه های آن تاکتیک های فوتبال توضیح داده شده است ؟ یک موزه پر از نقاشی های خلاقانه که هر روز زیبایی درآن ستایش می‌شود؟ شاید هم یک زمین کوچک فوتبال که چند پسربچه در آن دائما توپ را به یکدیگر پاس می‌دهند. آنچه در این ذهن اتفاق می‌‌افتد ، تاثیر عمیقی روی فوتبال گذاشته است . پپ گواردیولا بودن اصلا کار ساده ای به نظر نمی‌رسد.ساده نیست هم زیبا بازی کنی ، هم به باورهایت وفادار بمانی و هم کلکسیونی از جام های مختلف داشته باشی. ساده نیست که همیشه بخشی از حواست معطوف فوتبال شود اما همچنان مرد خانواده باشی. در مورد پپ، بیشتر از آن که با یک شعبده باز روبرو باشیم،با یک فیلسوف طرفیم. کسی که در تنهایی فکر می‌کند و در شلوغی جشن می‌گیرد. مردی که دیوانه "جزئیات " است . یک مربی از نسل نابغه های تاریخ.

افسانه زیدان شماره شماره 3

همه موفقیت های زندگی من از فوتبال بازی کردن در خیابان ها با دوستانم شروع شد . از طلوع خورشید تا کمی پس از غروب، این داستان پسربچه‌ای از یک خانواده مهاجر است که توانسته خودش را از حاشیه مارسی، به همه دنیا معرفی کند. شرایط خاص محف زندگی در کودکی انگار به جز فوتبال،زندگی را هم به زیور آموخته بود پسری که به آرامی بزرگ شد و به سرعت رویاهای مهم زندگی اش را در آغوش گرفت. فقط فرانسوی ها و مادریدی ها شیفته این شخصیت خاص نیستند.یک کاراکتر پیچیده و چند لایه که درباره خودش می‌گویند:شناختن زیدان برای هیچ کس راحت نیست. من ترکیبی از لبخند مادر ترزا و اخم یک قاتل زنجیره ای هستم.

همشهری تماشاگر
همشهری تماشاگر

مجله تماشاگر شماره 2

وقتی از اعجوبه ای به اسم دیگوارماندومارادونا حرف‌ می‌زنیم ،فوتبال تنها کلمه ای نیست که به کارمان می‌آید.او یک شخصیت پیچیده و چند لایه و یک ستاره بزرگ بود که عادت داشت به جز فوتبال به دنیای سیاست و حتی سینما هم سرک بکشد.
مرور بخش های مختلف دیگو دقیقا شبیه تماشای یک تریلرسینمایی است. نمایشی که قهرمانش، همیشه هم راه های درست را انتخاب نمی ‌کند اما اما حتی با اشتباه هایش ببینده را به وجد می آورد. زندگی مارادونا سرشار از فراز و نشیب بود . از فروریختن دیوار های دفاعی در زمین فوتبال تا کشیدن سیگار برگ در مهمانی های مافیا! او در طول زندگی 60 ساله اش همه چیز را تجربه کرد تا هیچ حسرت بزرگی نداشته باشد. دیگو که بود؟ شایدبهترین پاسخ برای این سوال در این جمله نهفته باشد، او کسی بود که وقت ی می برد، دیوانه اش می‌شدند و وقتی می‌باخت حتی بیشتر دوستش داشتند.

مجله تماشاگر-من دیگو مارادونا هستم
مجله تماشاگر-من دیگو مارادونا هستم